منم مثلا ایرانیم!
سیمون میشه پسر پسرخاله ی مادر قوری! پسرخاله ی مادرقوری آلمان زندگی می کنه. یک همسر آلمانی داره و دو فرزند که یکیشون سیمونه! در حقیقت نصف سیمون ایرانیه و نصفش آلمانی اما در واقع قضیه طور دیگریست! سیمون از هر ایرانی دیگه ای ایرانی تره! توی ایران رشته ی ایران شناسی می خونه! راستی ما یه همچین رشته ای تو ایرانم داریم؟؟؟ 
اره... از بین این همه رشته ایران شناسی رو انتخاب کرده و خیلی هم به رشته ی تحصیلیش علاقه داره!علاقه ی زیادی به زرتشت و تعلیماتش داره! از اسلام می دونه... از محمد می دونه... تاریخ ایران باستان رو می دونه... از زرتشتم می دونه! یعنی اینقدر می دونه که تاحالا تو فامیل کسی حریف دونستنش نشده! به عنوان یه آدمی که همه ی زندگیش رو توی یه کشور اروپایی گذرونده و فقط گاهی به ایران سفر می کنه خیلی از ایران و ایرانی ها می دونه!( آی این دونستنش حرص منو درمیاره!
) حافظ و سعدی و شاهنامه می خونه و از خیلی از ایرانی ها مشاهیر ایرانی رو بهتر میشناسه!( هی وای من!
) با یک لذتی غذاهای ایرانی رو میخوره که همه از خنده روده بر میشن! انگار 50 سال تو ایران زندگی کرده و در کل زندگیش لب به غذای غیر ایرانی نزده! از همه بیشتر هم عاشق قورمه سبزیه! البته با مخلفاتش یعنی سالاد شیرازی و پیاز و دوغ و ... .از همه جالب تر اینکه رقص ایرانی هم بلده! تازه رقص چاقو هم بلده! اصن یه چیز عجیبی!
سیمون احترام به بزرگتر میدونه چیه! خیلی بیشتر از خیلی از جوونای ایرانی! اصلا گستاخ و پررو نیست و باهمه... کوچیک و بزرگ به احترام برخورد می کنه! در مقابل رفتارهای عجیب غریب ما ایرانی ها عجیب صبوره و فقط لبخند می زنه! مثلا اون که اصلا تعارف نمی فهمه چیه با متانت خاصی تعارف های بیجا و بیش از حد مارو تحمل می کنه! سیمون فلسفه و جامعه شناسی و علوم سیاسی نخونده اما خیلی خوب جامعه ی دوروبرش رو میشناسه! می تونه چهار کلمه حرف سیاسی بزنه!
در کنار همه ی اینا مثل هر جوون دیگه ای از زندگیش لذت می بره! آهنگ سازیش رو می کنه... مهمونی رفتن های وقت و بی وقتش برقراره... مثل هرجوون دیگه ای بدون کامپیوترش زنده نمی مونه و ..... .
در مورد سیمون حرف نزدم که بگم اون یه مورد عجیب غریبه! خیلی خاصه! خیلی خوبه! برعکس! سیمون کاملا عادی رفتار می کنه! این من و جوون های به سن و سال من هستیم که رفتارمون غیرعادیه! تاحالا از ایران پامونو بیرو نذاشتیم اما تو همه ی کارها و رفتارامون از خارجی ها تقلید می کنیم! یک عمر تو ایران و با ایرانی ها زندگی کردیم اما از ایران چیزی نمی دونیم! با وجود اینکه ایرانی هستیم محمد رو می شناسیم اما زرتشت رو نه! دوستای من(در این مورد من خودمو از بقیه جدا می کنم!) از خوندن یه متن ساده که به زبون مادریشون نوشته شده عاجزن! اون وقت سیمون حافظ و سعدی و شاهنامه از بر میکنه! (وای خدایا این یکی از همه شرم آور تره!) جوونای ما اونقدر که برای مد و مدل لباسشون و مدل موهاشون و قر و فرشون اهمیت قائلن واسه هویتشون ارزش قائل نیستن! اصن تو بگو چهار خط از تاریخ ایران می تونن برات حرف بزنن! خدایا این جوونای سراپا ادعا با هزار و یک ادا اطوار سعی می کنن خودشونو با فهم و شعور نشون بدن! وقتی باهاشون حرف می زنی چنان به تو نگاه می کنن و همچین باهات حرف می زنن که تو بی اختیار احساس حقارت میکنی! فکر می کنی داری با شهزاده ای چیزی حرف میزنی! بعد اون وقت وقتی از حرف فلان مدل لباس و فلان خواننده و این چرت و پرتا خارج میشی و می خوای دو کلمه حرف سیاسی اجتماعی دینی باهاش بزنی عین ... بربر نگات می کنه! زبونشون تو دهنشون نمی چرخه چهار کلمه بگن تو دلت خوش باشه بگی نه بابا! چهار کلمه حرف بلد بود بزنه! وقتی ازش می پرسی چرا این مسائل برات اهمیت ندارن یه نگاه عاقل اندر سفیه بهت می کنن و میگن: میدونی... من می دونم! می فهمم! می بینم! ولی سکوت می کنم! چون مصلحت رو تو این دیدم! اره می دونی... مصلحت اینه!
واااااااااای حالمو به هم می زنن! خلاصه اینکه به هر نحوی شده خودشونو یه جوری توجیه می کنن!
ماها داریم به هر نحوی شده از گذشته و هویت خودمون فرار می کنیم... از اداهامون بگیر تا طرز فکرمون... داریم همه چی رو تغییر میدیم! تمام وجودمون درگیر ظواهره و از درون هیچیم! بعد شیش متر و نیم هم زبون داریم و ادعامون تمام عالم رو برداشته....
گاهی خودم و دوستام رو با سیمون مقایسه می کنم... و در این حالت دو احساس ناخوشایند به من دست میده: تاسف ... خجالت!
پ.ن.1: دوستای خیلی خیلی خوبم! ببخشید که جواب نظرات قبلیتون رو ندادم همین جا از همه تو تشکر می کنم و می خوام بگم که من جا نزدم! من همین جا هستم و خواهم بود! شما تاحالا نشده دلتون بخواد از زمین و هرچی مربوط به زمین میشه کمی فاصله بگیرین... نفس بکشین؟ یه کم خسته بودم...
پ.ن.2: بیسیار بیسیار شرمنده هستم که دیربه دیر بهتون سر میزنم! و واقعیت اینه که از این به بعد هم زیاد نمی تونم وبلاگ های قشنگتون رو بخونم! من امسال یک پشت کنکوری هستم!
به دعاهاتون نیاز دارم یه عالمه! البته حتما گاهی میام می خونمتون اما اگر حضورم کمرنگ شد عفو بفرمایید!
پ.ن.3: سعی می کنم این وبلاگو هفته ای یه بار به روز کنم! قول نمیدم قول دادن مسئولیت ایجاد می کنه! اما دیگه نمیذارم اینجا خاک بخوره! پس تا هفته ی بعد!
ماشالله !
6 سال طول کشید تا همش رو خوندم !
الان تابستونه !
زمستونا بارون میاد.
احسنت بر هوش سرشارت فرزندم!
سلام دوست عزیز
من از وبلاگت دیدن کر دم باحاله بهخاطر همین لینکش کردم
تو هم یه سری به وبلاگ من بزن اگه خوشت اومد منو لینک کن
www.loveone.blogsky.com
یادت نره که سیمون المان زندگی میکنه نه در ایران اونم زمان جمهوری اسلامی
سیمون فقط روی خوب فرهنگ ایرانی رو می بینه فرهنگ ایرانی فقط قرمه سبزی و رقص و شعر نیست توش دروغ هم هست کلاه برداری فرصت طلبی عامیگری دررفتن از زیر کار فضولی .........تا دلت بخواد از این مفاهیم هست سیمون اونا رو که ندیده!!!!!!!
اتفاقا از همه ی این چیزا خبر داره باورت میشه؟ مسئله اینجاست که اون فرهنگ اصیل ایرانی رو که داره به فراموشی سپرده میشه شناخته و سعی در زنده کردن اون داره
باهات موافقم که خیلی از جوونای ایرانی رفتار خوبی ندارند (البته این خاص ایران نیست و تمام دنیا اینطوره) اما با ارزش هایی که گذاشتی موافق نیستم. من با میهن پرستی مخالفم. هویت من تیکه خاکی نیست که اتفاقی درش بدنیا اومدم. من به خیام افتخار میکنم همینطور که به داروین افتخار میکنم. حافظ رو مثل شکسپیر دوست دارم و جورج اورول برام یه قهرمانه چون این ها مایه افتخار بشریت هستند و نه تنها کشوری که درش بدنیا اومدن. خوبی و نیکویی حد و مرز سیاسی نمیشناسه. من اخلاق نیکو رو می پسندم و از ظلم حقه بازی بدم میاد چه از زبون زرتشت باشه چه محمد و چه بودا.
منم نمی گم که مثلا من حافظ رو دوست دارم چون ایرانیه اما از ویکتور هوگو بدم میاد چون اجنبیه مال این خاک نیست! حرفت درسته اماعلاقه و کششی که نسبت به این خاک دارم باعث میشه از از بین رفتن فرهنگ و تاریخ و... ایرانی ناراحت بشم
سلام داروگ عزیز
یکم کم لطفی درمورد بر وبچ خودمون کردی ما در حقیقت عرب شناسیمون در حد تیم ملی هست تاریخ تولد و وفات کل اعراب از بریم متابشون رو دو سه تاش حفظیم احترام برا بابا مون نمیزاریم
اما چنان دولا راست میشیم برا شون که خودشون خندشون میگیره احترام از این بالا تر به دیگران تازه این به مرده شون بود برا اسمشون احترام داریم برا دارو ندارشون احترام داریم پولامون رو به حلقومشون میریزیم برا هفت پشتشون تو ایرانمون گنبد وزریح میسازیم تازه بعد پول توش میریزیم برا خاطرشون بیشترین تعطیلی دنیا رو داریم عزای عمومی داریم براشون حالا دیدی کم لطفی کردی عرب نوازیمون خلاصه حرف نداره
دقیقا همه ی اینا که گفتی درسته اما خب دیگه بیشتر از این جا برای نوشتن نبود من مراعات خواننده ی بیچاره رو کردم مگرنه کاملا حق با شماست
راستی چرا لینک وبلاگ سیب ترش رو گذاشتی؟ بابک ایرانی هستی دیگه؟
درود
قصدنصیحت ندارم چون خیلی باهاش میونه ای ندارم منتها به نظرم بهتره بجای اینکه خودتو با سیمون مقایسه کنی و بعدش احساس ناخوشایندی بهت دست بده کارهای خوبش را انجام بده.مثلا مطالعه ات را درمورد بزرگان ادب و هنر سرزمینمون گسترش بده و پیرو ایمیلی که لطف کرده بودی باید عرض کنم احتمالا اونی یکی دوماهی که رجایی رییس جمهور بود فقط مورد تایید این حضرات هست و دیگر هیچ.هرچند به زعم پسرک اگه اون بنده خداهم زنده مونده بود احتمالا تاحالا از دید این آقایون شده بود ضدانقلاب
بله حق با شماست اما خب با این نظام اموزشی عتیقه ای که ما داریم فعلا باید واسه کنکور خودمونو بکشیم کتاب غیردرسی موقوفه!
آخه من ایمیل زیاد ارسال می کنم بعدشم پیریه و هزار درد دیگه!
با عرض معذرت بسیار اما من یادم نمیاد کدوم ایمیل رو میگی!
رفتار خوب سیمون دلیل نمیشه که ما ایرانی هایی رو فراموش کنیم که تو اروپا تاریخ و فرهنگ ملل دیگه رو چه خوب می فهمن و احترام می زلرن. و دلیل نمی شه که همه ی رفتار ما اشتباه باشه. این بدیهایی که که گفتی همه درستن و به جا. دلایلی هم دارند. اما گاهی هم هیچ توجیهی کم کاری ما در شناخت هویتمان را کافی نیست.
درسته اما من کم کاری خودمون رو توجیه نکردم که!
سلام
حرفت درست است. کوتاه تر بنویسی بهتر است. چون جوانان امروز حوصله ندارند متن های طولانی را بخوانند. من از جوان های قدیم هستم. وگرنه من هم نمی خواندم.
خوشحالم می شوم شعرم را بخوانی و نظر بدهی.
شاد باشی و شاداب
ممنونم که وقت گذاشتید و منو خوندید آقای زارعی نیا راستش من وقتی شروع می کنم به نوشتن دیگه متوقف کردن خودم یه کم سخته!
هم میهن درود.
با مطلب «محکومیت دو تن از وزارت اطلاعات در پاریس» به روز هستیم.
با تشکر از حضور و پیام گرمتان.
باز هم منتظر حضورتان هستیم.
موفق باشید.
پیروزی با ماست.
پاینده ایران
ممنون از دعوتتون خواهم آمد
+ما نه محمد رو میشناسیم نه زرتشت! و نه اسلام رو و نه ایران باستان رو و نه مشاهیرمون رو...
ادعای شناختن، شناختن نیست!
+امیدوارم تو کنکورت موفق بشی!!
درستهههههه
مرسی منم امیدوارم
هویت ما گم و گوره یه مشت خرافات رو به خورد ما دادن به اسم دین و مذهب لاست واقعی ماییم
کی قراره پیدا شیم؟ کی قراره پیدامون کنه؟
سلام عزیزم
خوشحالم که آمدی
هومر یک مجری تلویزیونی معروفه
به خاطر پیام قشنگت هم ممنونم.
باز هم به من سر بزن.
منتظر حضور دوباره ات هستم.
سلااام
مرسی که گفتی
حتما خواهم آمد
موفق باشی
عشق حقیقی هیچ گاه یکنواخت و آرام پیش نمی رود. (ویلیام شکسپیر)
سلام گلم
مرسی که نوشتمو خوندی و نظر دادی.
اگه بازم بیای بیشتر خوشحالم میکنی.
سلااام دوست عزیز
وظیفه بود
باز هم خواهم آمد حتما
سلام سلام سلام.
و از این حال ندانمی در اومدم. میدونم اگه بخوام میشه.
منم خیلی دلم میخواد که مثل سیمون باشم. شاید هم یه روزی شدم
تو کنکورت موفق باشی
سلی سلی سلی
حتما میتونی مثل سیمون باشی منم می تونم پَ چی؟
مرسیییییی
سلام
از این که شعرهای مرا خوانده و نظر دادی سپاسگزارم.
خوشحالم که شعرهایم را دوست داشتی.
امیدوارم باز هم از وبگاه من دیدن کنی.
مدتی بود نمی آمدی. منتظر بودم .
شاد باشی و شاداب
سلام
خواهش می کنم من همیشه عاشق شعراتون بودم اما کمبود وقت و تنبلی بنده راستش اجازه نمی داد از وبلاگ دوستان بازدید کنم
هم میهن درود.
با مطلب «واواک در خدمت آیت الله ها» به روز هستیم.
با تشکر از حضور و پیام گرمتان.
باز هم منتظر حضورتان هستیم.
موفق باشید.
پیروزی با ماست.
پاینده ایران
سلام داروگ عزیز
اگه فقط یک دقیقه تا پایان زندگیت مونده بود چیکار میکردی ؟
به روزم
تو مدرسه هم زیاد شیطونی نکن
چشممممممم الان میام
من؟ من شیطونی نمی کنم که!
سلام...
نمی دونم چی بگم ؟ این چیزیه که اتفاق افتاده ، نمی خوام بگم من به عنوان جوان امروز بی تقصیر نیستم ، ولی اساس اینها بر می گرده به دولت و حکومت . که به شاعرای معاصر ما کم لطفی کردن ، و اسمشون اصلا در کتابای درسی نیست ، از شاهنامه داستان رستم و سهرابه و تمام و از تاریخ هم که یک درس مربوط به همخامنشیان بود و دین هم ارثیه و مجبوری مسلمان باشی . واقعا باید به حال خودمون گریه کنیم که خارجی ها ما رو بهتر و بیشتر از ما می شناسن ف کتابهای اسطوره ای ما رو اونها می نویسن و گرد آوری می کنن ، بیشتر تاریخ ایران رو اونها نوشتن . اونوقت فکر من جوون اینه که برم عقب اتوبوس و دختر مردم رو دید بزنم و بهش تیکه بندازم و با راننده هم دعوا کنم و بشینم پای فیلم امریکن پای و مدل موی فلان بازیگر هالیوودی رو بزنم و افتخار کنم که هفته ای یک دختر تازه به دوستانم اضافه شده و باهاش سکس کردم و ... . دیگه چیزی از من جوون باقی نمی مونه ، جز این که بگم کوروش کی بود ، تاریخ چیه و هویت کیلو چنده ؟ به شکم و زیر شکمت فکر کن... .
ببخشید اگر تند حرف زدم .
مرسی که خوندی و نظر دادی دوست من دقیقا حرف دل منو زدی با همه ی حرفات موافقم
وقتی مجسمه های اریوبرزن رو برمی دارن جاش اسکندر مقدونی میذارن ....
بازم تند حرف بزن اصلا هیییییییچ ایرادی نداره
سلام.قشنگه.من لینکت کردم اگه خواستی تو هم منو لینک کن.
سلام چی قشنگه؟
خوبی ؟
دختری یم؟
نوه گلم؟
تو باز تو نتی؟
باز تو فیس بوکی؟
تو خجالت نمیکشی؟
ها حیا نمیکنی؟
دختره چش سفید!
طرفهای ما بیا دختری یم البته اگه تو راه با معین دعوات نشد و زاکربرگ خفتت نکرد!
به به! مادری یم!
من همیشه بودم و هستم و خواهم بود!
الان من کانکت که شدم یک راست اومدم سراغ وبلاگم!
تو فیس بوک نرفتم معین رو هم واگذارش کردم به خدا
درود به خانم داروگ عزیز
درمورد این نوشتت داروگ عزیز بگم
1-خانم بنده تو مسافرت تو اصفهان با همین زحمتکشان بی ملاحظه روبه رو میشه با بچه در بغل که گیر میدن خانم چرا شما به مامور ما بد نیگاه کردی . از این به بعد مواظب باشید چپ نیگاه نکنید
2-نگهبانی این زحمتکشان که حرف نداره وجالبه که این نگهبانان در شهر ما جدیدا گل کاشتن وسه نفرشون از این مجریان قانون در یک خانه توسط مرد خانه فیلم ازشون گرفته میشه که بسی به افتخارات اینان افزوده شد
شاعر میگه هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگنندد نمک
3-قسم بابت نضافت مشکل دارم باهاش چون این حکومت با کگثیف بودنو ریش و اینها مشکل نداره اقا این قسمت حرف داروگ رو گوش نکنید کثیف باشید اتفاقا میگن از خودمونه واین رئو اصلاح کن با تمیزی وخوش تیپی مشکل دارند رها گولشون نزن مردم بیچاره رو
5- درمورد به کسی مربوط نیست مانتوت کوتاهه چرا هست میدونی چرا
چون هرکس خودش مشکل داره اینو میبینه من اگر خانمxپوشش برام هیچ واکنشی نداشته باشه فقط خوش تیپیش رو میبینم واگ ر روم تتاثیر بزار وانحراف اخلاقی داشته باشم بد حجابی رو میبینم چون خودشون با دیدن اینجور پوششها یه جوری میشن فکر کردن همه اینجوریند یکی از دوستان یه روز حرف جالبی زد
در یکی از این کشورهای عربی کار میکنه میگفت اونهای که پهلو ما کار میکند وقتی برای دیدن خانواده میان ایران هرکس یه چیزی میگه
یکی میگه ایران همه معتادند . یکی میگه ایران همه نماز خونند یکی میگه ایران همه بی حجابند و انگار شده لس انجلس
گفت دیدم کسی که میگه همه معتادند خودش معتاده وچون در اون مجلس بوده فکر کرده اره همه اینجوری شدند اونیکه میگفت مسجدها بهتر استقبال میشه نماز خون بوده واینجا هم مسجد میره واونکه میگفت وضعیت اخلاقی اینجوریه اینجاهم نیگاش دنبال زنهای اعراب و ایرانیه
پس نتیجه میگیریم اینها خودشون یه جوری میشند ودودش به چشم سیندرلاهای ایرانی میره
موفق باشی پشت کنکوری عزیز
سلام.
وای که چقدراز توجیه کردن متنفرم... خیلی...خیلی زیاد.
متاسفانه کمتر کسی هست که با شهامت و اقتدار وایسه و اشتباهشو و کوتاهیشو بپذیره.
متاسفتنه امثال سیمون دیگه برای این مملکت افسانه شده. شاید یه غایت دوراز دست رس و یه اسطوره که دیگه تو این مملکت اتفاق نمی افته. روزگاری امثال سیمون زیاد بود. اما اون روزگار خوب همون موقع تمام شد.